در این روز، شبها، بسیاری از مردم پیش خانه من، در ایتاپیرانگا، برای دعا کردن تسبیح جمع شدند. بسیار زیادی از مانائوس و مناطق مختلف آمازوناس آمدند. مریم بیانتظار ظاهر شد تا بر مردم بَرکت بدهد و پیام خود را به فرزندانش برساند:
سلام با شما باشد!
پسران عزیز، هر یک از شمای در بازوهای من پذیرفته شدهاید و به پسرم یسوع معرفی میکنم. بسیار زیادی هستند که قلبشان را باید بگشایند، نیاز دارند بیشتر ایمان داشته باشند و بیشتر باور کنند. همیشه تسبیح مقدس دعا کنید تا بسیاری برکتها از من و پسرم یسوع دریافت کنید. خانواده هر یک از شما حاضرین را مبارک میگویم و همهای که در زندگی روزمره خود به من تقدیم میکنید، در دل من پذیرفته شدهاند. ضعفهایتان را به پسرم یسوع سپرده دهید، زیرا او قوت شماست و تنها او میتواند کمک کند. وقتی خداوند را باور کنید، شما بسیار خوشحال خواهید شد، اما کسانی که از حفاظت و عشق خداوند شک دارند، دلش را غمیدهاند....
مریم برای چند لحظه سکوت کرد و به هر یک از فرزندانش نگاه میکرد سپس ادامه داد:
بسیار صبر کنید، زیرا صبر شما را همهای که در آسمان هستید هدایت خواهد کرد. صبور باشید و دربارهٔ صلیبیهای روزمره خود شکایتی نداشته باشید، بلکه خداوند را برای هر چیز تشکر کنید، بگویید: منت شکرم خدا، مرا کمک کن تا آنها را بیشتر از پیش برطرف کنم.
دوباره مریم یک توقف دیگر داد و سپس ادامه کرد:
پسرم یسوع صلیب سنگین خود را برداشت و روی آن مرد تا شما از گناه نجات پیدا کنید. و شما، فرزندان من نیز با صبر صلیبیهایتان را ببردید، زیرا بدین طریق شاگرد واقعی پسرم یسوع خواهید بود. همهای که مبارک میگویم: در نام پدر، پسر و روحالقدس. آمین. خیلی زود دیدار کنیم!