هنگامی که مشغول دعاهای صبح خود بودم، در طول «انجلوس»، خداوند عیسی به من ظاهر شد.
گفت: «والنتینا، فرزندم، میآیم تا بگوید چه چیزی را مردم با یکدیگر گفتن و درباره آن صحبت کردهاند. گویند: 'میخواهم بدانم که دیدبان والنتینا دربارهٔ این آبوهوایی که همه ما تجربه میکنیم چی گفته؟'»
با تعجب، به خداوند گفتم: «خداوند، این چیزی است که تا کنون از تو شنیده نیامد.»
گفت: «به مردم بگوید همه کار من است. همه نشانههای من هستند که برای مردم داده شدهاست تا بدانند چیزهایی اشتباه نیست. اجازه میدهم این توفان باران بر این کشور [استرالیا] بیاید، امیدوارم انسانها به خودشان بپردازند و تغییر کنند.»
با یک ناله عمیق، خداوند دست مقدس خویش را روی قلب مقدسش گذاشت و گفت: «اوه! چگونه من را آزار میدهند! بجای بهبود یافتن، از بدتر به بدتری میروند. بگوید مردم گناهان خود را توبه کنند.»
« اگر هشدارهای من برای شما کافی نیستند، دوباره و دوباره بر شما خواهم آمد، نه تا شماتن کنید بلکه تا اصلاح شوید. راههای من همیشه درست است. همچنین میخواهم به شما بگویم که رحمت من زود خواهد پایان یافت و از من بخواهید اما پاسخ نخواهم داد.»
«کارگران [پیشگوهای] خود را در سراسر جهان قرار دادهام تا شماتن کنید چه چیزی به انسانها میرسد اگر گوش ندهند و تغییر نکرده باشند. کلام مقدس حقیقی من که من، استاد و خداوند، به آنها آموختمان گویند. کلام مقدس هشدارهایم را برای همه بشر گفتهام اما شما از آنان مسخره شدهاید و محکوم کردهاید.»
یک دقیقه توقف کرد و بسیار جدی بود، سپس گفت: «چگونه میتوانید من را به خاطر آنچه تجربه میکنید مقصر دانست؟ زیرا غرور شماتن اجازه نمی�ده که تغییر کنید و خودتان را توندانیده و به پروردگار شما برسید.»
«اوه! چگونه برای همه شما رنج کشیدهام تا شما را نجات دهم، و خودمان مصرف میکنم تا زندگی کامل داشته باشید اما همچنان کور و کُره از دعوت من هستید.»
«به بشر بگوید قبل از آنکه دیر شود توبه کنند.»